سلام.
اومدم بنویسم از خودم از دلم از این روزا و شبا و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه ش داره از عمرم کم میکنه
بسوز
بسوز دل من که وقت سوختن تویه
دم چشم به جاده دوختن تویه
همه فکر و ذکر یار تو فقط
به غریبه ها فروختن تویه
هنوز هنوزم ازش تو دل نمیکنی
چقدر عکسشو تو بوسه میزنی
دل من نمیشه باورم که تو
دل پر غرور و صادق منی
یه روز دلتو چه ساده برد
تو رو تا دم بهشت پیاده برد
دل من غم تو رو اون نخورد
تورو به جهنمی سیاه سپرد
ببین دیگه اسممو به لب نمیبره
دیگه دردمو به جون نمیخره
بیا پنجره به روی این قفس بکش
پاتو از هوای گریه پس بکش
همه چی درست میشه دووم بیار
تو فقط یکم دیگه نفس بکش
همه زندگیم فدای تو فقط
دل من یکم دیگه نفس بکش
نظرات شما عزیزان: