تجســم کـن کنـارت بـاشـد
شـب... قبــل از خــواب...
نگـاهـش کنــی تـا
مطمئــن شـوی کـه هـسـت
کـه مـی مـانــد
صبـح کـه بیـدار می شــوی
هنــوزم هـسـت... کـه خـواب نیسـت
فکـرش را بکــن!
نگــرانیــت را بفهمــد
نگـاهـت کنــد
ببــوسـدت... نـزدیـک تــر شـود...
طــوری کـه نفسـش صـورتـت راگـرم کنــد، بگــویـد:
بخـواب عــزیـزم! کنــارت هـستــم!
و ایــن یعنــــــی خــود خــود زنـدگــــــی
نظرات شما عزیزان: