گفتم : لعنت بر شیطان...
شیطان ظاهر شد درحالی که لبخندی روی لب داشت
پرسیدم : چرا میخندی؟؟؟
پاسخ داد : از حماقت تو خنده ام میگیرد.
پرسیدم مگر چه کرده ام؟؟؟
گفت: مرا لعنت میکنی ، در حالی که هیچ بدی به تو نکرده ام...
با تعجب سوال کردم :
پس چرا زمین میخورم؟؟؟!!!؟؟؟
جواب داد :
نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای،
نفس تو هنوز وحشی است ، تورا زمین می زند...
پرسیدم پس تو چکاره ای؟؟؟
پاسخ داد :
هر وقت سواری آموختی،برای رم دادن اسب تو خواهم آمد.
فعلا برو سواری بیاموز...!!!
نظرات شما عزیزان: