¸¸.•*´•. ¸¸¸.•*´•. ¸ "خدایایاری ام کن"¸¸.•*´•. ¸¸¸.•*´•. ¸
یاریم کن تا آنچه را دانسته یا ندانسته میشکنم دل نباشد...
به سراغ من اگر میایی دگر آسوده بیا ، چند وقتیست که فولاد شده
چینی نازک تنهایی من.
دیدی که سخت نیست تنها بدون من ، صبح میشود شب ها بدون من
، این نبض زندگی بی وقفه میزند ، فرقی نمیکند بامن ، بدون من
، دیروز اگرچه سخت امروز هم گذشت ، طوری نمیشود فردا بدون من...
رفتی و در باورم باران گرفت ، خاطراتت در وجودم جان گرفت ،
در عبور از فصل بارانهای سرد ،باتو بودن نقطه پایان گرفت ،
باتو بودن عادت دیرینه بود ، روزگار از من تورا آسان گرفت
ترکم مکن ای عشق ، من بی همزبانم
تنها تویی ای نازنین آرام جانم
اینجا کسی در سینه اش رویا ندارد
دل را سپردن تا ابد معنا ندارد
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل
تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
اشک چشمام جمع شده ، یواش یواش سنگ شده
خبر داری چه اندازه ، دلم برات تنگ شده ؟
ای کاش دلت از دل تنگم گذری داشت
ای کاش نگاه تو بر این سو نظری داشت
باید فراموشت کنم، چندیست تمرین میکنم/ من میتوانم، میشود، ارام تلقین میکنم /
کم کم ز یادم میروی، این روزگار و رسم اوست /این جمله را با تلخی اش،
نظرات شما عزیزان:
|| GHOST || 1 / 4 / 1394برچسب:
,