حتما که نباید شعر بلد باشى
تنها، بودنت کافى ست،
همین که مى خندى،
نگاهم مى کنى،
و یا صداىت را
در آغوشم جا مى گذارى،
همین بوى آرام نفس هات
که دورم مى پیچد.
بوسیدن چشمات،
یا خیره شدن به راه رفتنت،
همه اینها یعنى شعر
تنها بودنت کافیست...
نظرات شما عزیزان: